رخ

شابک: 97862264140704   
  • rokh1
  • rokh2
٢٨٠٠٠
تومان
محصول در انبار
عابران موقع عصر، وقتی هوا خنک‌تر می‌شد، مجبور بودند برای راحتی خودشان هم که شده، پرندگان مرده را با پا کنار بزنند

دره‌ی رُخ این وقت سال از شدت گرما مانند کوره‌ی سفال‌گری می‌شد. هیچ جانداری نمی‌توانست بی‌هراس از مرگ، زیر آفتاب در خیابان قدم بزند. عابران موقع عصر، وقتی هوا خنک‌تر می‌شد، مجبور بودند برای راحتی خودشان هم که شده، پرندگان مرده را با پا کنار بزنند. پرندگانی سیاه با منقارهایی پر از سوراخ. ابداً هم کسی اسم‌شان و این‌که از کجا می‌آیند، نمی‌دانست؛ حتی کسی پروازشان را ندیده بود. این نوع پرنده، تنها وقتی از گرما هلاک می‌شد، به چشم می‌آمد. جسدشان موقع تاریکی هوا ناپدید می‌شد. عده‌ای معتقد بودند آهنگ خوشی که در نیمه‌های شب به‌گوش می‌رسد، صدای نفس‌کشیدن آنهاست که از سوراخ‌های منقارشان بیرون می‌ریزد...

Share