مرضیه کیانیان

مرضیه کیانیان هستم. زاده مشهد، سال ۱۳۳۶. خوشبختانه در خانواده‌ای بزرگ شدم که  پدر بزرگ و پدری قصه­‌‌گو داشتم. زمستان‌ها و شب‌های طولانیش را پدر با گفتن ماجراهای جالب و قصه‌های شگفت­‌انگیز برای ما بچه­‌ها کوتاه و لذت­‌بخش می‌کرد. پدر وقتی برای ما قصه می‌گفت همیشه خودش را جای قهرمان داستان می‌گذاشت. در واقع قصه‌ها  همیشه راوی اول شخص داشتند. پدربزرگ هم که با ما زندگی می‌کرد، کلی قصه داشت برای تعریف کردن. همیشه هم قصه را با یک سوال از ما بچه‌ها شروع می‌کرد. مثلاً می‌پرسید: «به نظر شما آستر رویه رو نگه می‌داره یا رویه آستر رو؟»

 ما بچه‌ها جواب را نمی‌دانستیم. برای اینکه جواب را پیدا کنیم می‌بایست قصه پدر بزرگ را می‌شنیدیم. اما پدر بزرگ آن­‌روز قصه را تعریف نمی‌کرد. ما را با سوال و هزار جواب که در ذهن داشتیم، رها می‌کرد تا مشتاق­‌تر شویم که پدربزرگ قصه‌اش را بگوید. اتفاق جالب این بود که من چند مدل قصه برای سوال می‌ساختم و همیشه با شنیدن قصه‌ی پدربزرگ شگفت‌­زده می‌شدم.

این تشنگی همیشه همراه من بود. تشنه شنیدن قصه. و باز خوشبختانه برادر بزرگم که خیلی هم از من بزرگتر بود، کتابخانه‌­ای داشت پر از رمان و نمایشنامه و فلسفه. سهم کتاب داشتم، همه را می‌خواندم و در نبود برادرم یواشکی سراغ کتابخانه می‌رفتم و کتاب‌های بیشتری را برمی‌داشتم و شب­‌ها زیر لحاف با یک چراغ خواب کوچک می‌خواندم.

بعد از دیپلم ازدواج کردم و از مشهد بیرون آمدم. درسم را نیمه‌کاره رها کردم و درگیر شور جوانی و مسایل اجتماعی دوران انقلاب شدم. بعد بچه و کار و تجربه‌های مختلف برای سرو سامان دادن به زندگی.

تا این‌که شدم ۵۵ساله. هنوز قصه خواندن و قصه گفتن دست از سرم برنداشته بود. همیشه در خیال مشغولش بودم.

چیزهایی نوشتم. دوروبری‌ها تشویقم کردند که بیشتر بنویسم؛ از سبک روایت من خوششان می‌آمد. به همین خاطر در کلاس‌های داستان‌نویسی آقای گلشیری شرکت کردم تا بتوانم داستان‌هایم را اصولی بنویسم. پس از آن کلاس آقای بربر و آقای سناپور. چند داستانم در نشریه انشا و نویسندگی و برگ هنر چاپ شد و همینطور نشریه الکترونیکی مرور. چندتایی در دو مجموعه گروهی به چاپ رسید. کتاب گروهی که در کارگاه داستان نویسی آقای گلشیری جمع آوری شد به نام «یک چیزی آنجاست» و کتاب «دستی که در باغ جا ماند» زیر نظر خانم رزیتا بهزادی. چند تا از داستانهایم در مسابقات تا مرحله نهایی رفتند و سرانجام به کمک نشر بان اولین کتاب مستقلم به چاپ رسید. کتاب «الف 88» در تابستان ۹۹.

Share