فلسفهٔ هنر از دیدگاه مارکس

  • falsafe18
  • falsafe2
٣۴٠٠٠
تومان
محصول در انبار
«فلسفهٔ هنر از دیدگاه مارکس» به‌خاطر نوآوری در روش و شیوة تحقیق در رویکرد به موضوع زیبایی‌شناسی مارکس از اصالت و برجستگی خاصی برخوردار است.

فلسفهٔ هنر از دیدگاه مارکس  به‌خاطر نوآوری در روش و شیوۀ تحقیق در رویکرد به موضوع زیبایی‌شناسی مارکس از اصالت و برجستگی خاصی برخوردار است. صِرف چکیده‌ای از نظرات مارکس دربارۀ ادبیات و هنر بودن سهل است که اثر حاضر در بررسی جامعی آثار مارکس را در ‌این حوزه به مثابه بخش جدایی‌ناپذیری از کلیت و جامعیت اندیشه و مباحث پیچیده و در عین حال روشن و شفاف او نشان می‌دهد. لیف‌شیتز با تأکید بر تغییر دیدگاه‌های مارکس دربارۀ هنر و تکامل نظریۀ انقلابی او، دورۀ شعرسرایی رمانتیک عاشقانه تا آستانۀ نوشتن کتاب سرمایه، به اثبات این نکته می‌پردازد که او پیوسته و در سرتاسر آثارش، به تکمیل و تکامل نظریۀ زیبایی‌شناختی خود مشغول بوده است. در فرایند این بررسی، کتاب به برخی از اظهارنظرهای مارکس دربارۀ هنر اشاره می‌کند که برگرفته شده از نوشته‌ها و آثاری از اوست که تاکنون به‌درستی شناخته‌نشده‌اند.

 


 

درباره‌ی کتاب فلسفه‌ هنر از دیدگاه مارکس نوشته‌‌ی میخائیل‌ لیف‌شیتز

استخراج فلسفه هنر مارکس 

 

از آنجا که رهبران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در تمام دوران آن، خود را در مقام فیلسوفان و اندیشمندانی آگاه، یا دست‌کم تفسیرگر آن دسته از فیلسوفان که در گفتمان حکومتی آنان معتبر و مجاز معرفی می‌شدند، نمایش می‌دادند، انتظار می‌رود که در مواجهه با تلاش‌های فکری و پژوهشی حول شخصیت‌های اصلی سوسیالیسم پذیراتر و منعطف‌تر عمل کنند، اما واقعیت مطلب این اســت که دوران زمامداری آن‌ها زمان چندان دلخواهی برای جامعه دانشگاهی و روشنفکری به جهت پرداختن به شخصیت‌هایی همچون مارکس یا انگلس نبود. این گفته بدین معنی است که در این دوران، امکان کار مســتقل درباره مارکس و شــخصیت‌های کلیدی دیگر که پروپاگاندای دولت مسکو آن‌ها را بنیانگذاران یا الهام‌بخشان جامعه نوین و پیشروی شوروی معرفی می‌کرد به این ســادگی وجود نداشت. این‌گونه است که عمده پژوهش‌های مارکسیســتی در زمان روســیه استالینی، در درون خود، حائز و حامل یک چالش‌اند.

از طرفــی میان واقعیت‌هــای سیاســی، اقتصادی و اجتماعی با جهد و تلاش فکری دستگاه ایدئولوژیک حاکــم تضادهایــی وجود داشــت و از طــرف دیگر محدودیت‌هایی برای انتشــار آن دسته از تفسیرها از متون اصلی که با طبع و ذائقه حزب هم‌خوانی نداشت، برقرار شده بود. این تعارضات نظری و عملی به هنگام انتشار نظرات مارکس متقدم در متون تازه‌یافته موسوم به «دستنوشته‌های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ »در سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۲ خود را به شکل بی‌اعتنایی تریبون‌های رســمی حزب نشان داد. بی‌اعتنایی‌هایی که از ناهمخوانی رویکرد مارکس جوان با «ماتریالیسم دیالکتیکی» که مبدل به فلسفه رسمی سوسیالیسم دولتی روسی شده بود، نشأت می‌گیرد. عنوان‌گذاری‌هایی نظیر «آثار دوره جوانی» یا «آثار نخستین» گویای همین رویکرد تقلیل‌گرایانه و اراده برای حذف این دسته آثار مارکس در دوره استالینیسم هستند. در چنین شــرایطی نگاشتن کتابی همچون «فلســفه هنر از دیدگاه مارکس» توسط میخائیل لیف‌شــیتز به جهت الزام دولتی برای رعایت ضوابط قرائت رسمی از فلسفه مارکس بی‌شک کار ساده‌ای نبوده است.

نتیجه کار لیف‌شیتز معجون غریبی از تحلیل ظریف تاریخی و فلسفی و زیبایی‌شناختی، به‌همراه بهره‌بردن گاه سفسطه‌آمیز شواهد درون‌متن به‌انگیزه حصول به یک مجموعه از گزاره‌های سیاسی تاثیرگذار با تمرکز بر رابطه میان جریان جنبش‌های پرولتری و مضامینی از خالقیت ادبی خواهد بود. نه این‌که چنین ارتباطی در بیرون وجود نداشته باشد، بلکه نکته این است که شیوهای که لیف‌شیتز برای ارائه آن و چفت‌وبستش توسط بحث‌های مارکس پی‌میگیرد، می‌تواند پرسش‌برانگیز باشد. از مثال‌هایی که این شیوه را برای ما آشکار می‌ســازد، ارتباط‌دادن مناظره مارکس پیرامون آزادی مطبوعات در سال ۱۸۴۳ با مقاله لنین با عنوان «تشکیلات حزبی و ادبیات حزبی» در پاره‌های ششم تا هشتم کتاب است. این تلاشی است قابل اعتنا از اندیشــمندی که ملزم است درون چارچوب‌های قرائت راست‌کیش رسمی از ماتریالیسم دیالکتیک حرکت کند، بااین‌حال مقایسه‌ها و کشف پیچیدگی‌های نگاه هر دو متفکر در این پاره از کتاب بسیار هم قابل تحسین اســت. او با پل‌زدن از دیدگاه منفی مارکس راجع به ادبیات حزبی و تشویق‌ها و اتکای لنین بر همین مفهوم، به‌واسطه تاکید بر زمانه مارکس، به‌طور غیرمستقیم روش کار خود را برای ما مشخص می‌کند و از همین شیوه به مفاهیمی همچون هنر آزاد، نبوغ و غایت‌شناسی هنر می‌پردازد. لیف‌شیتز همین شیوه را در مقایسه و تطبیق نظر مارکس با متفکران قبل از خود نیز به کار می‌برد و ضمن ارائه بیوگرافی فکــری از او به فراخور موضوع بحث ارجاعات بســیاری به آثــارش دارد. بریدن مارکس جــوان از رمانتیک‌ها و نیز محتوای، به‌زعم خود او، سلب و بی‌اعتنا به رنجدیدگان در فلسفه هگل خود راهگشای بحث‌های لیف‌شیتز در اعمال نگاه تطبیقی‌اش بر این دو فیلسوف است.

این روش وقتی جذاب می‌شــود که پای فیلســوفان یونان باستان یا حتی واقعیات و پدیده‌های اجتماعی و هنری و سیاســی و اســطورهای جامعه آن زمان به بحث باز می‌شود. مورخان ایده‌آلیست به مردم باستان «شهروند» می‌گفتند اما مردمان دوران حاضر را صرفا «بورژوا» یعنی تجارت‌پیشــه می‌نامیدند. این تمایز هم‌ارز دگرگونی‌ای اســطوره‌ای اســت در سیر تطور خدایان یونانی باستان از سکونت در المپ تا خدایان مذهب اپیکوری که به فضای بین کرات نقل‌مکان کرده بودند. هم‌عنان با این تبعید گویی هنر تجسمی یونان کــه در خدمت خدایان المپ بود هــم از میان رفت. واقعه‌ای که در نگاه مارکس جوان در پایان عصر آهن هم اتفاق افتاد. این تفســیر، شرحی است در عرض نگرش ایده‌الیســتی هگل و تقســیم‌بندی او از هنر در گذار تاریخ روح. اولی معطوف به شرح افول هنر کلاسیک و دومین مورد مربوط به دوران نمادین ماقبل کلاسیک. در نظر لیف‌شیتز همچنان که هگل تضاد میان وجه ایده‌آل روح و واقعیت متجسم زندگی را نیروی محرک، همین‌طور نیروی ویرانگر تحولات در سیر تاریخ می‌شمرد و افول هنر کلاسیک را هم بر همین اساس نتیجه غالب‌شدن صورت مادی بر محتوای ایده‌ال می‌دانست؛ مارکس، اما، نگاهش برای شــرح این افول به تضاد منافع مادی طبقات جامعه بود: «تضاد میان هنر و شرایط نامساعد تاریخی درواقع دشمن ابدی میان روح طبیعت و میان هنر و واقعیت مادی اســت و برطرف‌ساختن انجماد بت‌وارگی روابط انسانی که مانع پیشرفت هنر است، به‌معنای غلبه بر شالوده مادی زندگی اجتماعی است». «فلســفه هنر از دیدگاه مارکس» تلاشی است برای بیرون‌کشیدن مولفه‌های یک نظریه زیبایی‌شناســی از دل مجموعــه‌ی بزرگ کارهای سیاســی، فلســفی و اقتصادی کارل مارکس.

کتاب به تبعیت از چاپ انگلیسی آن با پیش‌گفتاری از تری ایگلتون آغاز می‌شود و سه مقاله مرتبط نیز به ضمیمه در انتها داراست. یکی با عنوان لئو تولستوی و دوران او از ولادیمیر لنین رهبر انقالب بلشویکی روسیه، دیگری نامه‌ای از لویی آلتوسر درباره هنر، و در آخر مقاله‌ای از اتیین بالیبار و پییر ماشری با عنوان «ادبیات به‌مثابه فرم ایدئولوژیک» درباره نظریه مارکسیستی ادبیات و زیبایی‌شناسی ماتریالیستی.

 

کاوه رضایی (منتقد و مترجم)

روزنامه آرمان - پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۷ - شماره ۳۵۷۸

 


 

از زيبايی‌شناسی مارکس تا ازخود بیگانگی در نگاه پاپنهایم

 

«فلسفه هنر از دیدگاه مارکس» نخستین کتاب به زبان فارسی است که دیدگاه‌های زیبایی‌شناسی کارل مارکس را برای مخاطبان مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. این کتاب به دلیل نوآوری در روش و شيوه تحقيق در رويکرد به موضوع زيبايی‌شناسی مارکس از اصالت خاصی برخوردار است و به عنوان یکی از منابع مهم و دقیق در حوزه زیبایی شناسی چپ به شمار می‌رود.نویسنده در این کتاب با تاکيد بر تغيير ديدگاه‌های مارکس درباره هنر و تکامل نظريه انقلابی او، از دوره شعر سرايی رمانتيک عاشقانه تا آستانه نوشتن کتاب سرمايه، به اثبات اين نکته مي‌پردازد که او پيوسته و در سرتاسر آثارش، به تکميل و تکامل نظريه زيبايی‌شناختی خود مشغول بوده و این نظریه بخش مهم و در عین حال جدایی ناپذیری از منظومه فکری و دستگاه فلسفی مارکس را شامل می‌شود.

پیشگفتار «فلسفه هنر از دیدگاه مارکس» به قلم تری ایگلتون است. کتاب همچنین سه پیوست دارد که عناوین آن به ترتیب از این قرار است: «لئو تولستوی و دوران او» نوشته لنین، «درباره هنر: در پاسخ آندره دپره» نوشته لوئی آلتوسر و «ادبیات به مثابه فرم ایدئولوژیک» نوشته اتین بالی بار و پی‌یر ماشری. نخستین چاپ این کتاب در سال ۱۳۸۱ و دومین چاپ آن در سال ۱۳۸۶ از سوی نشر آگاه در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. چاپ سوم (اول نشر بان) این کتاب با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۲۴۸ صفحه و بهای ۱۶هزار تومان روانه بازار اندیشه در ایران شده است.

 

ایبنا - ۱۱ تیر ۱۳۹۷